English    Türkçe    فارسی   

3
1166-1175

  • چون بدیشان آمد آن پیغام شاه ** کز شما شاهست اکنون چاره‌خواه
  • از پی آنک دو درویش آمدند ** بر شه و بر قصر او موکب زدند
  • نیست با ایشان بغیر یک عصا ** که همی‌گردد به امرش اژدها
  • شاه و لشکر جمله بیچاره شدند ** زین دو کس جمله به افغان آمدند
  • چاره‌ای می‌باید اندر ساحری ** تا بود که زین دو ساحر جان بری 1170
  • آن دو ساحر را چو این پیغام داد ** ترس و مهری در دل هر دو فتاد
  • عرق جنسیت چو جنبیدن گرفت ** سر به زانو بر نهادند از شگفت
  • چون دبیرستان صوفی زانوست ** حل مشکل را دو زانو جادوست
  • خواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسیدن از روان پدر حقیقت موسی علیه السلام
  • بعد از آن گفتند ای مادر بیا ** گور بابا کو تو ما را ره نما
  • بردشان بر گور او بنمود راه ** پس سه‌روزه داشتند از بهر شاه 1175