English    Türkçe    فارسی   

3
1261-1270

  • دیدنش با چشم چون ممکن نبود ** اندر آن تاریکیش کف می‌بسود
  • آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد ** گفت همچون ناودانست این نهاد
  • آن یکی را دست بر گوشش رسید ** آن برو چون بادبیزن شد پدید
  • آن یکی را کف چو بر پایش بسود ** گفت شکل پیل دیدم چون عمود
  • آن یکی بر پشت او بنهاد دست ** گفت خود این پیل چون تختی بدست 1265
  • همچنین هر یک به جزوی که رسید ** فهم آن می‌کرد هر جا می‌شنید
  • از نظرگه گفتشان شد مختلف ** آن یکی دالش لقب داد این الف
  • در کف هر کس اگر شمعی بدی ** اختلاف از گفتشان بیرون شدی
  • چشم حس همچون کف دستست و بس ** نیست کف را بر همه‌ی او دست‌رس
  • چشم دریا دیگرست و کف دگر ** کف بهل وز دیده‌ی دریا نگر 1270