English    Türkçe    فارسی   

3
1284-1293

  • شیر خواره چون ز دایه بسکلد ** لوت‌خواره شد مرورا می‌هلد
  • بسته‌ی شیر زمینی چون حبوب ** جو فطام خویش از قوت القلوب 1285
  • حرف حکمت خور که شد نور ستیر ** ای تو نور بی‌حجب را ناپذیر
  • تا پذیرا گردی ای جان نور را ** تا ببینی بی‌حجب مستور را
  • چون ستاره سیر بر گردون کنی ** بلک بی گردون سفر بی‌چون کنی
  • آنچنان کز نیست در هست آمدی ** هین بگو چون آمدی مست آمدی
  • راههای آمدن یادت نماند ** لیک رمزی بر تو بر خواهیم خواند 1290
  • هوش را بگذار وانگه هوش‌دار ** گوش را بر بند وانگه گوش دار
  • نه نگویم زانک خامی تو هنوز ** در بهاری تو ندیدستی تموز
  • این جهان همچون درختست ای کرام ** ما برو چون میوه‌های نیم‌خام