English    Türkçe    فارسی   

3
1361-1370

  • عاشق صنع خدا با فر بود ** عاشق مصنوع او کافر بود
  • توفیق میان این دو حدیث کی الرضا بالکفر کفر و حدیث دیگر من لم یرض بقضایی فلیطلب ربا سوای
  • دی سالی کرد سایل مر مرا ** زانک عاشق بود او بر ماجرا
  • گفت نکته‌ی الرضا بالکفر کفر ** این پیمبر گفت و گفت اوست مهر
  • باز فرمود او که اندر هر قضا ** مر مسلمان را رضا باید رضا
  • نه قضای حق بود کفر و نفاق ** گر بدین راضی شوم باشد شقاق 1365
  • ور نیم راضی بود آن هم زیان ** پس چه چاره باشدم اندر میان
  • گفتمش این کفر مقضی نه قضاست ** هست آثار قضا این کفر راست
  • پس قضا را خواجه از مقضی بدان ** تا شکالت دفع گردد در زمان
  • راضیم در کفر زان رو که قضاست ** نه ازین رو که نزاع و خبث ماست
  • کفر از روی قضا خود کفر نیست ** حق را کافر مخوان اینجا مه‌ایست 1370