English    Türkçe    فارسی   

3
1404-1413

  • آینه‌ی روشن که شد صاف و ملی ** جهل باشد بر نهادن صیقلی
  • پیش سلطان خوش نشسته در قبول ** زشت باشد جستن نامه و رسول 1405
  • داستان مشغول شدن عاشقی به عشق‌نامه خواندن و مطالعه کردن عشق‌نامه درحضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم
  • آن یکی را یار پیش خود نشاند ** نامه بیرون کرد و پیش یار خواند
  • بیتها در نامه و مدح و ثنا ** زاری و مسکینی و بس لابه‌ها
  • گفت معشوق این اگر بهر منست ** گاه وصل این عمر ضایع کردنست
  • من به پیشت حاضر و تو نامه خوان ** نیست این باری نشان عاشقان
  • گفت اینجا حاضری اما ولیک ** من نمی‌یایم نصیب خویش نیک 1410
  • آنچ می‌دیدم ز تو پارینه سال ** نیست این دم گرچه می‌بینم وصال
  • من ازین چشمه زلالی خورده‌ام ** دیده و دل ز آب تازه کرده‌ام
  • چشمه می‌بینم ولیکن آب نی ** راه آبم را مگر زد ره‌زنی