English    Türkçe    فارسی   

3
1425-1434

  • آنک او موقوف حالست آدمیست ** کو بحال افزون و گاهی در کمیست 1425
  • صوفی ابن الوقت باشد در منال ** لیک صافی فارغست از وقت و حال
  • حالها موقوف عزم و رای او ** زنده از نفخ مسیح‌آسای او
  • عاشق حالی نه عاشق بر منی ** بر امید حال بر من می‌تنی
  • آنک یک دم کم دمی کامل بود ** نیست معبود خلیل آفل بود
  • وانک آفل باشد و گه آن و این ** نیست دلبر لا احب افلین 1430
  • آنک او گاهی خوش و گه ناخوشست ** یک زمانی آب و یک دم آتشست
  • برج مه باشد ولیکن ماه نه ** نقش بت باشد ولی آگاه نه
  • هست صوفی صفاجو ابن وقت ** وقت را همچون پدر بگرفته سخت
  • هست صافی غرق عشق ذوالجلال ** ابن کس نه فارغ از اوقات و حال