English    Türkçe    فارسی   

3
1445-1454

  • گرچه آلت نیستت تو می‌طلب ** نیست آلت حاجت اندر راه رب 1445
  • هر که را بینی طلب‌کار ای پسر ** یار او شو پیش او انداز سر
  • کز جوار طالبان طالب شوی ** وز ظلال غالبان غالب شوی
  • گر یکی موری سلیمانی بجست ** منگر اندر جستن او سست سست
  • هرچه داری تو ز مال و پیشه‌ای ** نه طلب بود اول و اندیشه‌ای
  • حکایت آن شخص کی در عهد داود شب و روز دعا می‌کرد کی مرا روزی حلال ده بی رنج
  • آن یکی در عهد داوود نبی ** نزد هر دانا و پیش هر غبی 1450
  • این دعا می‌کرد دایم کای خدا ** ثروتی بی رنج روزی کن مرا
  • چون مرا تو آفریدی کاهلی ** زخم‌خواری سست‌جنبی منبلی
  • بر خران پشت‌ریش بی‌مراد ** بار اسپان و استران نتوان نهاد
  • کاهلم چون آفریدی ای ملی ** روزیم ده هم ز راه کاهلی