English    Türkçe    فارسی   

3
1600-1609

  • آه آهی می‌کند آهسته او ** جملگان گشتند هم لا حول‌گو 1600
  • خیر باشد اوستاد این درد سر ** جان تو ما را نبودست زین خبر
  • گفت من هم بی‌خبر بودم ازین ** آگهم مادر غران کردند هین
  • من بدم غافل بشغل قال و قیل ** بود در باطن چنین رنجی ثقیل
  • چون بجد مشغول باشد آدمی ** او ز دید رنج خود باشد عمی
  • از زنان مصر یوسف شد سمر ** که ز مشغولی بشد زیشان خبر 1605
  • پاره پاره کرده ساعدهای خویش ** روح واله که نه پس بیند نه پیش
  • ای بسا مرد شجاع اندر حراب ** که ببرد دست یا پایش ضراب
  • او همان دست آورد در گیر و دار ** بر گمان آنک هست او بر قرار
  • خود ببیند دست رفته در ضرر ** خون ازو بسیار رفته بی‌خبر
  • در بیان آنک تن روح را چون لباسی است و این دست آستین دست روحست واین پای موزه‌ی پای روحست