English    Türkçe    فارسی   

3
1611-1620

  • روح را توحید الله خوشترست ** غیر ظاهر دست و پای دیگرست
  • دست و پا در خواب بینی و ایتلاف ** آن حقیقت دان مدانش از گزاف
  • آن توی که بی بدن داری بدن ** پس مترس از جسم و جان بیرون شدن
  • حکایت آن درویش کی در کوه خلوت کرده بود و بیان حلاوت انقطاع و خلوت و داخل شدن درین منقبت کی انا جلیس من ذکرنی و انیس من استانس بی گر با همه‌ای چو بی منی بی همه‌ای ور بی همه‌ای چو با منی با همه‌ای
  • بود درویشی بکهساری مقیم ** خلوت او را بود هم خواب و ندیم
  • چون ز خالق می‌رسید او را شمول ** بود از انفاس مرد و زن ملول 1615
  • همچنانک سهل شد ما را حضر ** سهل شد هم قوم دیگر را سفر
  • آنچنانک عاشقی بر سروری ** عاشقست آن خواجه بر آهنگری
  • هر کسی را بهر کاری ساختند ** میل آن را در دلش انداختند
  • دست و پا بی میل جنبان کی شود ** خار وخس بی آب و بادی کی رود
  • گر ببینی میل خود سوی سما ** پر دولت بر گشا همچون هما 1620