English    Türkçe    فارسی   

3
1643-1652

  • در حدیث دیگر این دل دان چنان ** کب جوشان ز آتش اندر قازغان
  • هر زمان دل را دگر رایی بود ** آن نه از وی لیک از جایی بود
  • پس چرا آمن شوی بر رای دل ** عهد بندی تا شوی آخر خجل 1645
  • این هم از تاثیر حکمست و قدر ** چاه می‌بیینی و نتوانی حذر
  • نیست خود ازمرغ پران این عجب ** که نبیند دام و افتد در عطب
  • این عجب که دام بیند هم وتد ** گر بخواهد ور نخواهد می‌فتد
  • چشم باز و گوش باز و دام پیش ** سوی دامی می‌پرد با پر خویش
  • تشبیه بند و دام قضا به صورت پنهان به اثر پیدا
  • بینی اندر دلق مهتر زاده‌ای ** سر برهنه در بلا افتاده‌ای 1650
  • در هوای نابکاری سوخته ** اقمشه و املاک خود بفروخته
  • خان و مان رفته شده بدنام و خوار ** کام دشمن می‌رود ادبیروار