English    Türkçe    فارسی   

3
1650-1659

  • بینی اندر دلق مهتر زاده‌ای ** سر برهنه در بلا افتاده‌ای 1650
  • در هوای نابکاری سوخته ** اقمشه و املاک خود بفروخته
  • خان و مان رفته شده بدنام و خوار ** کام دشمن می‌رود ادبیروار
  • زاهدی بیند بگوید ای کیا ** همتی می‌دار از بهر خدا
  • کاندرین ادبار زشت افتاده‌ام ** مال و زر و نعمت از کف داده‌ام
  • همتی تا بوک من زین وا رهم ** زین گل تیره بود که بر جهم 1655
  • این دعا می‌خواهد او از عام و خاص ** کالخلاص و الخلاص و الخلاص
  • دست باز و پای باز و بند نی ** نه موکل بر سرش نه آهنی
  • از کدامین بند می‌جویی خلاص ** وز کدامین حبس می‌جویی مناص
  • بند تقدیر و قضای مختفی ** کی نبیند آن بجز جان صفی