English    Türkçe    فارسی   

3
1673-1682

  • بر سر شاخی مرودی چند دید ** باز صبری کرد و خود را وا کشید
  • باد آمد شاخ را سر زیر کرد ** طبع را بر خوردن آن چیر کرد
  • جوع و ضعف و قوت جذب و قضا ** کرد زاهد را ز نذرش بی‌وفا 1675
  • چونک از امرودبن میوه سکست ** گشت اندر نذر وعهد خویش سست
  • هم درآن دم گوشمال حق رسید ** چشم او بگشاد و گوش او کشید
  • متهم کردن آن شیخ را با دزدان وبریدن دستش را
  • بیست از دزدان بدند آنجا و بیش ** بخش می‌کردند مسروقات خویش
  • شحنه را غماز آگه کرده بود ** مردم شحنه بر افتادند زود
  • هم بدان‌جا پای چپ و دست راست ** جمله را ببرید و غوغایی بخاست 1680
  • دست زاهد هم بریده شد غلط ** پاش را می‌خواست هم کردن سقط
  • در زمان آمد سواری بس گزین ** بانگ بر زد بر عوان کای سگ ببین