English    Türkçe    فارسی   

3
1747-1756

  • تو نه آیی در سر و خوش می‌روی ** من همی‌آیم بسر در چون غوی
  • من همی‌افتم برو در هر دمی ** خواه در خشکی و خواه اندر نمی
  • این سبب را باز گو با من که چیست ** تا بدانم من که چون باید بزیست
  • گفت چشم من ز تو روشن‌ترست ** بعد از آن هم از بلندی ناظرست 1750
  • چون برآیم بر سرکوه بلند ** آخر عقبه ببینم هوشمند
  • پس همه پستی و بالایی راه ** دیده‌ام را وا نماید هم اله
  • هر قدم من از سر بینش نهم ** از عثار و اوفتادن وا رهم
  • تو ببینی پیش خود یک دو سه گام ** دانه بینی و نبینی رنج دام
  • یستوی الاعمی لدیکم والبصیر ** فی المقام و النزول والمسیر 1755
  • چون جنین را در شکم حق جان دهد ** جذب اجزا در مزاج او نهد