English    Türkçe    فارسی   

3
1757-1766

  • از خورش او جذب اجزا می‌کند ** تار و پود جسم خود را می‌تند
  • تا چهل سالش بجذب جزوها ** حق حریصش کرده باشد در نما
  • جذب اجزا روح را تعلیم کرد ** چون نداند جذب اجزا شاه فرد
  • جامع این ذره‌ها خورشید بود ** بی غذا اجزات را داند ربود 1760
  • آن زمانی که در آیی تو ز خواب ** هوش و حس رفته را خواند شتاب
  • تا بدانی کان ازو غایب نشد ** باز آید چون بفرماید که عد
  • اجتماع اجزای خر عزیر علیه السلام بعد از پوسیدن باذن الله و درهم مرکب شدن پیش چشم عزیر علیه السلام
  • هین عزیرا در نگر اندر خرت ** که بپوسیدست و ریزیده برت
  • پیش تو گرد آوریم اجزاش را ** آن سر و دم و دو گوش و پاش را
  • دست نه و جزو برهم می‌نهد ** پاره‌ها را اجتماعی می‌دهد 1765
  • در نگر در صنعت پاره‌زنی ** کو همی‌دوزد کهن بی سوزنی