English    Türkçe    فارسی   

3
1783-1792

  • گفت پیغامبر که روز رستخیز ** کی گذارم مجرمان را اشک‌ریز
  • من شفیع عاصیان باشم بجان ** تا رهانمشان ز اشکنجه‌ی گران
  • عاصیان واهل کبایر را بجهد ** وا رهانم از عتاب نقض عهد 1785
  • صالحان امتم خود فارغ‌اند ** از شفاعتهای من روز گزند
  • بلک ایشان را شفاعتها بود ** گفتشان چون حکم نافذ می‌رود
  • هیچ وازر وزر غیری بر نداشت ** من نیم وازر خدایم بر فراشت
  • آنک بی وزرست شیخست ای جوان ** در قبول حق چواندر کف کمان
  • شیخ کی بود پیر یعنی مو سپید ** معنی این مو بدان ای کژ امید 1790
  • هست آن موی سیه هستی او ** تا ز هستی‌اش نماند تای مو
  • چونک هستی‌اش نماند پیر اوست ** گر سیه‌مو باشد او یا خود دوموست