English    Türkçe    فارسی   

3
1803-1812

  • این سگان را هم در آن اندیشه دار ** که نباشند از خلایق سنگسار
  • زان بیاورد اولیا را بر زمین ** تا کندشان رحمة للعالمین
  • خلق را خواند سوی درگاه خاص ** حق را خواند که وافر کن خلاص 1805
  • جهد بنماید ازین سو بهر پند ** چون نشد گوید خدایا در مبند
  • رحمت جزوی بود مر عام را ** رحمت کلی بود همام را
  • رحمت جزوش قرین گشته بکل ** رحمت دریا بود هادی سبل
  • رحمت جزوی بکل پیوسته شو ** رحمت کل را تو هادی بین و رو
  • تا که جزوست او نداند راه بحر ** هر غدیری را کند ز اشباه بحر 1810
  • چون نداند راه یم کی ره برد ** سوی دریا خلق را چون آورد
  • متصل گردد به بحر آنگاه او ** ره برد تا بحر همچون سیل و جو