English    Türkçe    فارسی   

3
1910-1919

  • بهر یزدان می‌زید نه بهر گنج ** بهر یزدان می‌مرد نه از خوف رنج 1910
  • هست ایمانش برای خواست او ** نه برای جنت و اشجار و جو
  • ترک کفرش هم برای حق بود ** نه ز بیم آنک در آتش رود
  • این چنین آمد ز اصل آن خوی او ** نه ریاضت نه بجست و جوی او
  • آنگهان خندد که او بیند رضا ** همچو حلوای شکر او را قضا
  • بنده‌ای کش خوی و خلقت این بود ** نه جهان بر امر و فرمانش رود 1915
  • پس چرا لابه کند او یا دعا ** که بگردان ای خداوند این قضا
  • مرگ او و مرگ فرزندان او ** بهر حق پیشش چو حلوا در گلو
  • نزع فرزندان بر آن باوفا ** چون قطایف پیش شیخ بی‌نوا
  • پس چراگوید دعا الا مگر ** در دعا بیند رضای دادگر