English    Türkçe    فارسی   

3
1969-1978

  • اجعل الخضر لامری سببا ** ذاک او امضی و اسری حقبا
  • سالها پرم بپر و بالها ** سالها چه بود هزاران سالها 1970
  • می‌روم یعنی نمی‌ارزد بدان ** عشق جانان کم مدان از عشق نان
  • این سخن پایان ندارد ای عمو ** داستان آن دقوقی را بگو
  • بازگشتن به قصه‌ی دقوقی
  • آن دقوقی رحمة الله علیه ** گفت سافرت مدی فی خافقیه
  • سال و مه رفتم سفر از عشق ماه ** بی‌خبر از راه حیران در اله
  • پا برهنه می‌روی بر خار و سنگ ** گفت من حیرانم و بی خویش و دنگ 1975
  • تو مبین این پایها را بر زمین ** زانک بر دل می‌رود عاشق یقین
  • از ره و منزل ز کوتاه و دراز ** دل چه داند کوست مست دل‌نواز
  • آن دراز و کوته اوصاف تنست ** رفتن ارواح دیگر رفتنست