English    Türkçe    فارسی   

3
1990-1999

  • چشم‌بندی بد عجب بر دیده‌ها ** بندشان می‌کرد یهدی من یشا 1990
  • شدن آن هفت شمع بر مثال یک شمع
  • باز می‌دیدم که می‌شد هفت یک ** می‌شکافد نور او جیب فلک
  • باز آن یک بار دیگر هفت شد ** مستی و حیرانی من زفت شد
  • اتصالاتی میان شمعها ** که نیاید بر زبان و گفت ما
  • آنک یک دیدن کند ادارک آن ** سالها نتوان نمودن از زبان
  • آنک یک دم بیندش ادراک هوش ** سالها نتوان شنودن آن بگوش 1995
  • چونک پایانی ندارد رو الیک ** زانک لا احصی ثناء ما علیک
  • پیشتر رفتم دوان کان شمعها ** تا چه چیزست از نشان کبریا
  • می‌شدم بی خویش و مدهوش و خراب ** تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب
  • ساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندرین ** اوفتادم بر سر خاک زمین