English    Türkçe    فارسی   

3
2127-2136

  • همچو نوری تافته بر حایطی ** حایط آن انوار را چون رابطی
  • لاجرم چون سایه سوی اصل راند ** ضال مه گم کرد و ز استایش بماند
  • یا ز چاهی عکس ماهی وا نمود ** سر بچه در کرد و آن را می‌ستود
  • در حقیقت مادح ماهست او ** گرچه جهل او بعکسش کرد رو 2130
  • مدح او مه‌راست نه آن عکس را ** کفر شد آن چون غلط شد ماجرا
  • کز شقاوت گشت گم‌ره آن دلیر ** مه به بالا بود و او پنداشت زیر
  • زین بتان خلقان پریشان می‌شوند ** شهوت رانده پشیمان می‌شوند
  • زآنک شهوت با خیالی رانده است ** وز حقیقت دورتر وا مانده است
  • با خیالی میل تو چون پر بود ** تا بدان پر بر حقیقت بر شود 2135
  • چون براندی شهوتی پرت بریخت ** لنگ گشتی و آن خیال از تو گریخت