English    Türkçe    فارسی   

3
2162-2171

  • قوت پا ایستادن نبودش ** که خطاب هیبتی بر جان زدش
  • پس نشیند قعده زان بار گران ** حضرتش گوید سخن گو با بیان
  • نعمتت دادم بگو شکرت چه بود ** دادمت سرمایه هین بنمای سود
  • رو بدست راست آرد در سلام ** سوی جان انبیا و آن کرام 2165
  • یعنی ای شاهان شفاعت کین لیم ** سخت در گل ماندش پای و گلیم
  • بیان اشارت سلام سوی دست راست در قیامت از هیبت محاسبه حق از انبیا استعانت و شفاعت خواستن
  • انبیا گویند روز چاره رفت ** چاره آنجا بود و دست‌افزار زفت
  • مرغ بی‌هنگامی ای بدبخت رو ** ترک ما گو خون ما اندر مشو
  • رو بگرداند به سوی دست چپ ** در تبار و خویش گویندش که خپ
  • هین جواب خویش گو با کردگار ** ما کییم ای خواجه دست از ما بدار 2170
  • نه ازین سو نه از آن سو چاره شد ** جان آن بیچاره‌دل صد پاره شد