English    Türkçe    فارسی   

3
2167-2176

  • انبیا گویند روز چاره رفت ** چاره آنجا بود و دست‌افزار زفت
  • مرغ بی‌هنگامی ای بدبخت رو ** ترک ما گو خون ما اندر مشو
  • رو بگرداند به سوی دست چپ ** در تبار و خویش گویندش که خپ
  • هین جواب خویش گو با کردگار ** ما کییم ای خواجه دست از ما بدار 2170
  • نه ازین سو نه از آن سو چاره شد ** جان آن بیچاره‌دل صد پاره شد
  • از همه نومید شد مسکین کیا ** پس برآرد هر دو دست اندر دعا
  • کز همه نومید گشتم ای خدا ** اول و آخر توی و منتها
  • در نماز این خوش اشارتها ببین ** تا بدانی کین بخواهد شد یقین
  • بچه بیرون آر از بیضه نماز ** سر مزن چون مرغ بی تعظیم و ساز 2175
  • شنیدن دقوقی در میان نماز افغان آن کشتی کی غرق خواست شدن
  • آن دقوقی در امامت کرد ساز ** اندر آن ساحل در آمد در نماز