English    Türkçe    فارسی   

3
2218-2227

  • اشک می‌رفت از دو چشمش و آن دعا ** بی خود از وی می بر آمد بر سما
  • آن دعای بی خودان خود دیگرست ** آن دعا زو نیست گفت داورست
  • آن دعا حق می‌کند چون او فناست ** آن دعا و آن اجابت از خداست 2220
  • واسطه‌ی مخلوق نه اندر میان ** بی‌خبر زان لابه کردن جسم و جان
  • بندگان حق رحیم و بردبار ** خوی حق دارند در اصلاح کار
  • مهربان بی‌رشوتان یاری‌گران ** در مقام سخت و در روز گران
  • هین بجو این قوم را ای مبتلا ** هین غنیمت دارشان پیش از بلا
  • رست کشتی از دم آن پهلوان ** واهل کشتی را بجهد خود گمان 2225
  • که مگر بازوی ایشان در حذر ** بر هدف انداخت تیری از هنر
  • پا رهاند روبهان را در شکار ** و آن زدم دانند روباهان غرار