English    Türkçe    فارسی   

3
2231-2240

  • حیله‌ی باریک ما چون دم ماست ** عشقها بازیم با دم چپ و راست
  • دم بجنبانیم ز استدلال و مکر ** تا که حیران ماند از ما زید و بکر
  • طالب حیرانی خلقان شدیم ** دست طمع اندر الوهیت زدیم
  • تا بافسون مالک دلها شویم ** این نمی‌بینیم ما کاندر گویم
  • در گوی و در چهی ای قلتبان ** دست وا دار از سبال دیگران 2235
  • چون به بستانی رسی زیبا و خوش ** بعد از آن دامان خلقان گیر و کش
  • ای مقیم حبس چار و پنج و شش ** نغز جایی دیگران را هم بکش
  • ای چو خربنده حریف کون خر ** بوسه گاهی یافتی ما را ببر
  • چون ندادت بندگی دوست دست ** میل شاهی از کجاات خاستست
  • در هوای آنک گویندت زهی ** بسته‌ای در گردن جانت زهی 2240