English    Türkçe    فارسی   

3
2361-2370

  • آن یکی کورم ز کوران بشمرید ** او نیاز جان و اخلاصم ندید
  • کوری عشقست این کوری من ** حب یعمی و یصمست ای حسن
  • کورم از غیر خدا بینا بدو ** مقتضای عشق این باشد نکو
  • تو که بینایی ز کورانم مدار ** دایرم برگرد لطفت ای مدار
  • آنچنانک یوسف صدیق را ** خواب بنمودی و گشتش متکا 2365
  • مر مرا لطف تو هم خوابی نمود ** آن دعای بی‌حدم بازی نبود
  • می‌نداند خلق اسرار مرا ** ژاژ می‌دانند گفتار مرا
  • حقشان است و کی داند راز غیب ** غیر علام سر و ستار عیب
  • خصم گفتش رو به من کن حق بگو ** رو چه سوی آسمان کردی عمو
  • شید می‌آری غلط می‌افکنی ** لاف عشق و لاف قربت می‌زنی 2370