English    Türkçe    فارسی   

3
2364-2373

  • تو که بینایی ز کورانم مدار ** دایرم برگرد لطفت ای مدار
  • آنچنانک یوسف صدیق را ** خواب بنمودی و گشتش متکا 2365
  • مر مرا لطف تو هم خوابی نمود ** آن دعای بی‌حدم بازی نبود
  • می‌نداند خلق اسرار مرا ** ژاژ می‌دانند گفتار مرا
  • حقشان است و کی داند راز غیب ** غیر علام سر و ستار عیب
  • خصم گفتش رو به من کن حق بگو ** رو چه سوی آسمان کردی عمو
  • شید می‌آری غلط می‌افکنی ** لاف عشق و لاف قربت می‌زنی 2370
  • با کدامین روی چون دل‌مرده‌ای ** روی سوی آسمانها کرده‌ای
  • غلغلی در شهر افتاده ازین ** آن مسلمان می‌نهد رو بر زمین
  • کای خدا این بنده را رسوا مکن ** گر بدم هم سر من پیدا مکن