English    Türkçe    فارسی   

3
2422-2431

  • رفته است آوازه‌ی عدلت چنان ** که معطر شد زمین و آسمان
  • بر سگان کور این استم نرفت ** زین تعدی سنگ و که بشکافت تفت
  • همچنین تشنیع می‌زد برملا ** کالصلا هنگام ظلمست الصلا
  • حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده
  • بعد از آن داود گفتش کای عنود ** جمله مال خویش او را بخش زود 2425
  • ورنه کارت سخت گردد گفتمت ** تا نگردد ظاهر از وی استمت
  • خاک بر سر کرد و جامه بر درید ** که بهر دم می‌کنی ظلمی مزید
  • یک‌دمی دیگر برین تشنیع راند ** باز داودش به پیش خویش خواند
  • گفت چون بختت نبود ای بخت‌کور ** ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
  • ریده‌ای آنگاه صدر و پیشگاه ** ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه 2430
  • رو که فرزندان تو با جفت تو ** بندگان او شدند افزون مگو