English    Türkçe    فارسی   

3
2428-2437

  • یک‌دمی دیگر برین تشنیع راند ** باز داودش به پیش خویش خواند
  • گفت چون بختت نبود ای بخت‌کور ** ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
  • ریده‌ای آنگاه صدر و پیشگاه ** ای دریغ از چون تو خر خاشاک و کاه 2430
  • رو که فرزندان تو با جفت تو ** بندگان او شدند افزون مگو
  • سنگ بر سینه همی‌زد با دو دست ** می‌دوید از جهل خود بالا و پست
  • خلق هم اندر ملامت آمدند ** کز ضمیر کار او غافل بدند
  • ظالم از مظلوم کی داند کسی ** کو بود سخره‌ی هوا همچون خسی
  • ظالم از مظلوم آنکس پی برد ** کو سر نفس ظلوم خود برد 2435
  • ورنه آن ظالم که نفس است از درون ** خصم هر مظلوم باشد از جنون
  • سگ هماره حمله بر مسکین کند ** تا تواند زخم بر مسکین زند