English    Türkçe    فارسی   

3
2526-2535

  • کشف این نه از عقل کارافزا شود ** بندگی کن تا ترا پیداشود
  • بند معقولات آمد فلسفی ** شهسوار عقل عقل آمد صفی
  • عقل عقلت مغز و عقل تست پوست ** معده‌ی حیوان همیشه پوست‌جوست
  • مغزجوی از پوست دارد صد ملال ** مغز نغزان را حلال آمد حلال
  • چونک قشر عقل صد برهان دهد ** عقل کل کی گام بی ایقان نهد 2530
  • عقل دفترها کند یکسر سیاه ** عقل عقل آفاق دارد پر ز ماه
  • از سیاهی و سپیدی فارغست ** نور ماهش بر دل و جان بازغست
  • این سیاه و این سپید ار قدر یافت ** زان شب قدرست کاختروار تافت
  • قیمت همیان و کیسه از زرست ** بی ز زر همیان و کیسه ابترست
  • همچنانک قدر تن از جان بود ** قدر جان از پرتو جانان بود 2535