English    Türkçe    فارسی   

3
3165-3174

  • چشمه‌ای دید از هوا ریزان شده ** مشک او روپوش فیض آن شده 3165
  • زان نظر روپوشها هم بر درید ** تا معین چشمه‌ی غیبی بدید
  • چشمها پر آب کرد آن دم غلام ** شد فراموشش ز خواجه وز مقام
  • دست و پایش ماند از رفتن به راه ** زلزله افکند در جانش اله
  • باز بهر مصلحت بازش کشید ** که به خویش آ باز رو ای مستفید
  • وقت حیرت نیست حیرت پیش تست ** این زمان در ره در آ چالاک و چست 3170
  • دستهای مصطفی بر رو نهاد ** بوسه‌های عاشقانه بس بداد
  • مصطفی دست مبارک بر رخش ** آن زمان مالید و کرد او فرخش
  • شد سپید آن زنگی و زاده‌ی حبش ** همچو بدر و روز روشن شد شبش
  • یوسفی شد در جمال و در دلال ** گفتش اکنون رو بده وا گوی حال