English    Türkçe    فارسی   

3
3178-3187

  • راویه‌ی ما اشتر ما هست این ** پس کجا شد بنده‌ی زنگی‌جبین
  • این یکی بدریست می‌آید ز دور ** می‌زند بر نور روز از روش نور
  • کو غلام ما مگر سرگشته شد ** یا بدو گرگی رسید و کشته شد 3180
  • چون بیامد پیش گفتش کیستی ** از یمن زادی و یا ترکیستی
  • گو غلامم را چه کردی راست گو ** گر بکشتی وا نما حیلت مجو
  • گفت اگر کشتم بتو چون آمدم ** چون به پای خود درین خون آمدم
  • کو غلام من بگفت اینک منم ** کرد دست فضل یزدان روشنم
  • هی چه می‌گویی غلام من کجاست ** هین نخواهی رست از من جز براست 3185
  • گفت اسرار ترا با آن غلام ** جمله وا گویم یکایک من تمام
  • زان زمانی که خریدی تو مرا ** تا به اکنون باز گویم ماجرا