English    Türkçe    فارسی   

3
3349-3358

  • این ریاضتهای درویشان چراست ** کان بلا بر تن بقای جانهاست
  • تا بقای خود نیابد سالکی ** چون کند تن را سقیم و هالکی 3350
  • دست کی جنبد به ایثار و عمل ** تا نبیند داده را جانش بدل
  • آنک بدهد بی امید سودها ** آن خدایست آن خدایست آن خدا
  • یا ولی حق که خوی حق گرفت ** نور گشت و تابش مطلق گرفت
  • کو غنی است و جز او جمله فقیر ** کی فقیری بی عوض گوید که گیر
  • تا نبیند کودکی که سیب هست ** او پیاز گنده را ندهد ز دست 3355
  • این همه بازار بهر این غرض ** بر دکانها شسته بر بوی عوض
  • صد متاع خوب عرضه می‌کنند ** واندرون دل عوضها می‌تنند
  • یک سلامی نشنوی ای مرد دین ** که نگیرد آخرت آن آستین