English    Türkçe    فارسی   

3
3354-3363

  • کو غنی است و جز او جمله فقیر ** کی فقیری بی عوض گوید که گیر
  • تا نبیند کودکی که سیب هست ** او پیاز گنده را ندهد ز دست 3355
  • این همه بازار بهر این غرض ** بر دکانها شسته بر بوی عوض
  • صد متاع خوب عرضه می‌کنند ** واندرون دل عوضها می‌تنند
  • یک سلامی نشنوی ای مرد دین ** که نگیرد آخرت آن آستین
  • بی طمع نشنیده‌ام از خاص و عام ** من سلامی ای برادر والسلام
  • جز سلام حق هین آن را بجو ** خانه خانه جا بجا و کو بکو 3360
  • از دهان آدمی خوش‌مشام ** هم پیام حق شنودم هم سلام
  • وین سلام باقیان بر بوی آن ** من همی‌نوشم به دل خوشتر ز جان
  • زان سلام او سلام حق شدست ** کتش اندر دودمان خود زدست