English    Türkçe    فارسی   

3
3402-3411

  • پیش مردان خدا کردی نفیر ** زین شکایت آن زن از درد نذیر
  • بیست فرزند این‌چنین در گور رفت ** آتشی در جانشان افتاد تفت
  • تا شبی بنمود او را جنتی ** باقیی سبزی خوشی بی ضنتی
  • باغ گفتم نعمت بی‌کیف را ** کاصل نعمتهاست و مجمع باغها 3405
  • ورنه لا عین رات چه جای باغ ** گفت نور غیب را یزدان چراغ
  • مثل نبود آن مثال آن بود ** تا برد بوی آنک او حیران بود
  • حاصل آن زن دید آن را مست شد ** زان تجلی آن ضعیف از دست شد
  • دید در قصری نبشته نام خویش ** آن خود دانستش آن محبوب‌کیش
  • بعد از آن گفتند کین نعمت وراست ** کو بجان بازی بجز صادق نخاست 3410
  • خدمت بسیار می‌بایست کرد ** مر ترا تا بر خوری زین چاشت‌خورد