English    Türkçe    فارسی   

3
355-364

  • دزد چون مال کسان را می‌برد ** قبض و دلتنگی دلش را می‌خلد 355
  • او همی‌گوید عجب این قبض چیست ** قبض آن مظلوم کز شرت گریست
  • چون بدین قبض التفاتی کم کند ** باد اصرار آتشش را دم کند
  • قبض دل قبض عوان شد لاجرم ** گشت محسوس آن معانی زد علم
  • غصه‌ها زندان شدست و چارمیخ ** غصه بیخست و بروید شاخ بیخ
  • بیخ پنهان بود هم شد آشکار ** قبض و بسط اندرون بیخی شمار 360
  • چونک بیخ بد بود زودش بزن ** تا نروید زشت‌خاری در چمن
  • قبض دیدی چاره‌ی آن قبض کن ** زانک سرها جمله می‌روید ز بن
  • بسط دیدی بسط خود را آب ده ** چون بر آید میوه با اصحاب ده
  • باقی قصه‌ی اهل سبا
  • آن سبا ز اهل صبا بودند و خام ** کارشان کفران نعمت با کرام