English    Türkçe    فارسی   

3
364-373

  • آن سبا ز اهل صبا بودند و خام ** کارشان کفران نعمت با کرام
  • باشد آن کفران نعمت در مثال ** که کنی با محسن خود تو جدال 365
  • که نمی‌باید مرا این نیکوی ** من برنجم زین چه رنجم می‌شوی
  • لطف کن این نیکوی را دور کن ** من نخواهم چشم زودم کور کن
  • پس سبا گفتند باعد بیننا ** شیننا خیر لنا خذ زیننا
  • ما نمی‌خواهیم این ایوان و باغ ** نه زنان خوب و نه امن و فراغ
  • شهرها نزدیک همدیگر بدست ** آن بیابانست خوش کانجا ددست 370
  • یطلب الانسان فی الصیف الشتا ** فاذا جاء الشتا انکر ذا
  • فهو لا یرضی بحال ابدا ** لا بضیق لا بعیش رغدا
  • قتل الانسان ما اکفره ** کلما نال هدی انکره