English    Türkçe    فارسی   

3
3734-3743

  • چونک قبضی آیدت ای راه‌رو ** آن صلاح تست آتش دل مشو
  • زآنک در خرجی در آن بسط و گشاد ** خرج را دخلی بباید زاعتداد 3735
  • گر هماره فصل تابستان بدی ** سوزش خورشید در بستان شدی
  • منبتش را سوختی از بیخ و بن ** که دگر تازه نگشتی آن کهن
  • گر ترش‌رویست آن دی مشفق است ** صیف خندانست اما محرقست
  • چونک قبض آید تو در وی بسط بین ** تازه باش و چین میفکن در جبین
  • کودکان خندان و دانایان ترش ** غم جگر را باشد و شادی ز شش 3740
  • چشم کودک همچو خر در آخرست ** چشم عاقل در حساب آخرست
  • او در آخر چرب می‌بیند علف ** وین ز قصاب آخرش بیند تلف
  • آن علف تلخست کین قصاب داد ** بهر لحم ما ترازویی نهاد