English    Türkçe    فارسی   

3
3803-3812

  • عدت یا عیدی الینا مرحبا ** نعم ما روحت یا ریح الصبا
  • گفت ای یاران روان گشتم وداع ** سوی آن صدری که امیرست و مطاع
  • دم‌بدم در سوز بریان می‌شوم ** هرچه بادا باد آنجا می‌روم 3805
  • گرچه دل چون سنگ خارا می‌کند ** جان من عزم بخارا می‌کند
  • مسکن یارست و شهر شاه من ** پیش عاشق این بود حب الوطن
  • پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوه‌تر و محتشم‌تر و پر نعمت‌تر و دلگشاتر
  • گفت معشوقی به عاشق کای فتی ** تو به غربت دیده‌ای بس شهرها
  • پس کدامین شهر ز آنها خوشترست ** گفت آن شهری که در وی دلبرست
  • هرکجا باشد شه ما را بساط ** هست صحرا گر بود سم الخیاط 3810
  • هر کجا که یوسفی باشد چو ماه ** جنتست ارچه که باشد قعر چاه
  • منع کردن دوستان او را از رجوع کردن به بخارا وتهدید کردن و لاابالی گفتن او
  • گفت او را ناصحی ای بی‌خبر ** عاقبت اندیش اگر داری هنر