English    Türkçe    فارسی   

3
3817-3826

  • چون رهیدی و خدایت راه داد ** سوی زندان می‌روی چونت فتاد
  • بر تو گر ده‌گون موکل آمدی ** عقل بایستی کز ایشان کم زدی
  • چون موکل نیست بر تو هیچ‌کس ** از چه بسته گشت بر تو پیش و پس
  • عشق پنهان کرده بود او را اسیر ** آن موکل را نمی‌دید آن نذیر 3820
  • هر موکل را موکل مختفیست ** ورنه او در بند سگ طبعی ز چیست
  • خشم شاه عشق بر جانش نشست ** بر عوانی و سیه‌روییش بست
  • می‌زند او را که هین او رابزن ** زان عوانان نهان افغان من
  • هرکه بینی در زیانی می‌رود ** گرچه تنها با عوانی می‌رود
  • گر ازو واقف بدی افغان زدی ** پیش آن سلطان سلطانان شدی 3825
  • ریختی بر سر به پیش شاه خاک ** تا امان دیدی ز دیو سهمناک