English    Türkçe    فارسی   

3
385-394

  • گفت حق آن را که این گرگش بخورد ** دید گرد گرگ چون زاری نکرد 385
  • او نمی‌دانست گرد گرگ را ** با چنین دانش چرا کرد او چرا
  • گوسفندان بوی گرگ با گزند ** می‌بدانند و بهر سو می‌خزند
  • مغز حیوانات بوی شیر را ** می‌بداند ترک می‌گوید چرا
  • بوی شیر خشم دیدی باز گرد ** با مناجات و حذر انباز گرد
  • وا نگشتند آن گروه از گرد گرگ ** گرگ محنت بعد گرد آمد سترگ 390
  • بر درید آن گوسفندان را بخشم ** که ز چوپان خرد بستند چشم
  • چند چوپانشان بخواند و نامدند ** خاک غم در چشم چوپان می‌زدند
  • که برو ما از تو خود چوپان‌تریم ** چون تبع گردیم هر یک سروریم
  • طعمه‌ی گرگیم و آن یار نه ** هیزم ناریم و آن عار نه