English    Türkçe    فارسی   

3
3874-3883

  • هرکه دیدش در بخارا گفت خیز ** پیش از پیدا شدن منشین گریز
  • که ترا می‌جوید آن شه خشمگین ** تا کشد از جان تو ده ساله کین 3875
  • الله الله درمیا در خون خویش ** تکیه کم کن بر دم و افسون خویش
  • شحنه‌ی صدر جهان بودی و راد ** معتمد بودی مهندس اوستاد
  • غدو کردی وز جزا بگریختی ** رسته بودی باز چون آویختی
  • از بلا بگریختی با صد حیل ** ابلهی آوردت اینجا یا اجل
  • ای که عقلت بر عطارد دق کند ** عقل و عاقل را قضا احمق کند 3880
  • نحس خرگوشی که باشد شیرجو ** زیرکی و عقل و چالاکیت کو
  • هست صد چندین فسونهای قضا ** گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
  • صد ره و مخلص بود از چپ و راست ** از قضا بسته شود کو اژدهاست
  • جواب گفتن عاشق عاذلان را وتهدید کنندگان را