English    Türkçe    فارسی   

3
3895-3904

  • گو بران بر جان مستم خشم خویش ** عید قربان اوست و عاشق گاومیش 3895
  • گاو اگر خسپد وگر چیزی خورد ** بهر عید و ذبح او می‌پرورد
  • گاو موسی دان مرا جان داده‌ای ** جزو جزوم حشر هر آزاده‌ای
  • گاو موسی بود قربان گشته‌ای ** کمترین جزوش حیات کشته‌ای
  • برجهید آن کشته ز آسیبش ز جا ** در خطاب اضربوه بعضها
  • یا کرامی اذبحوا هذا البقر ** ان اردتم حشر ارواح النظر 3900
  • از جمادی مردم و نامی شدم ** وز نما مردم به حیوان برزدم
  • مردم از حیوانی و آدم شدم ** پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
  • حمله‌ی دیگر بمیرم از بشر ** تا بر آرم از ملایک پر و سر
  • وز ملک هم بایدم جستن ز جو ** کل شیء هالک الا وجهه