English    Türkçe    فارسی   

3
3998-4007

  • چون نه شیری هین منه تو پای پیش ** کان اجل گرگست و جان تست میش
  • ور ز ابدالی و میشت شیر شد ** آمن آ که مرگ تو سرزیر شد
  • کیست ابدال آنک او مبدل شود ** خمرش از تبدیل یزدان خل شود 4000
  • لیک مستی شیرگیری وز گمان ** شیر پنداری تو خود را هین مران
  • گفت حق ز اهل نفاق ناسدید ** باسهم ما بینهم باس شدید
  • در میان همدگر مردانه‌اند ** در غزا چون عورتان خانه‌اند
  • گفت پیغامبر سپهدار غیوب ** لا شجاعة یا فتی قبل الحروب
  • وقت لاف غزو مستان کف کنند ** وقت جوش جنگ چون کف بی‌فنند 4005
  • وقت ذکر غزو شمشیرش دراز ** وقت کر و فر تیغش چون پیاز
  • وقت اندیشه دل او زخم‌جو ** پس به یک سوزن تهی شد خیک او