English    Türkçe    فارسی   

3
4011-4020

  • آن جفا با تو نباشد ای پسر ** بلک با وصف بدی اندر تو در
  • That harshness is not towards you, O son; nay, towards the evil qualities within you.
  • بر نمد چوبی که آن را مرد زد ** بر نمد آن را نزد بر گرد زد
  • The blows of the stick with which a man beats a rug he inflicts, not on the rug, but on the dust (in the rug).
  • گر بزد مر اسپ را آن کینه کش ** آن نزد بر اسپ زد بر سکسکش
  • If that vindictive fellow lashes the horse, he directs the blows, not at the horse, but at its stumbling,
  • تا ز سکسک وا رهد خوش‌پی شود ** شیره را زندان کنی تا می‌شود
  • In order that it may be delivered from (the vice of) stumbling and may move well: you imprison must (in the vat) in order that it may become wine.
  • گفت چندان آن یتیمک را زدی ** چون نترسیدی ز قهر ایزدی 4015
  • He (some one) said, “Thou hast struck that little orphan so many blows: how wert not thou afraid of the Divine wrath?”
  • گفت او را کی زدم ای جان و دوست ** من بر آن دیوی زدم کو اندروست
  • He (the striker) said, “O (dear) soul and friend, when did I strike him? I struck at the devil that is in him,”
  • مادر ار گوید ترا مرگ تو باد ** مرگ آن خو خواهد و مرگ فساد
  • If your mother say to you, “Mayst thou die!” she wishes the death of that (evil) nature (of yours) and the death of iniquity.
  • آن گروهی کز ادب بگریختند ** آب مردی و آب مردان ریختند
  • The folk who fled from correction dishonoured’ their (own) manhood and (true) men.
  • عاذلانشان از وغا وا راندند ** تا چنین حیز و مخنث ماندند
  • The railers drove them back from the war, so that they remained so infamous and effeminate.
  • لاف و غره‌ی ژاژخا را کم شنو ** با چنینها در صف هیجا مرو 4020
  • Do not thou hearken to the boasting and roaring of the driveller: do not go into the battle-line with such fellows.