English    Türkçe    فارسی   

3
4040-4049

  • پای خود وا پس کشیده می‌گرفت ** که همی‌بینم سپاهی من شگفت 4040
  • ای اخاف الله ما لی منه عون ** اذهبوا انی اری ما لاترون
  • گفت حارث ای سراقه شکل هین ** دی چرا تو می‌نگفتی اینچنین
  • گفت این دم من همی‌بینم حرب ** گفت می‌بینی جعاشیش عرب
  • می‌نبینی غیر این لیک ای تو ننگ ** آن زمان لاف بود این وقت جنگ
  • دی همی‌گفتی که پایندان شدم ** که بودتان فتح و نصرت دم‌بدم 4045
  • دی زعیم الجیش بودی ای لعین ** وین زمان نامرد و ناچیز و مهین
  • تا بخوردیم آن دم تو و آمدیم ** تو بتون رفتی و ما هیزم شدیم
  • چونک حارث با سراقه گفت این ** از عتابش خشمگین شد آن لعین
  • دست خود خشمین ز دست او کشید ** چون ز گفت اوش درد دل رسید