English    Türkçe    فارسی   

3
4219-4228

  • جان حیوانی فزاید از علف ** آتشی بود و چو هیزم شد تلف
  • گر نگشتی هیزم او مثمر بدی ** تا ابد معمور و هم عامر بدی 4220
  • باد سوزانت این آتش بدان ** پرتو آتش بود نه عین آن
  • عین آتش در اثیر آمد یقین ** پرتو و سایه‌ی ویست اندر زمین
  • لاجرم پرتو نپاید ز اضطراب ** سوی معدن باز می‌گردد شتاب
  • قامت تو بر قرار آمد بساز ** سایه‌ات کوته دمی یکدم دراز
  • زانک در پرتو نیابد کس ثبات ** عکسها وا گشت سوی امهات 4225
  • هین دهان بر بند فتنه لب گشاد ** خشک آر الله اعلم بالرشاد
  • ذکرخیال بد اندیشیدن قاصر فهمان
  • پیش از آنک این قصه تا مخلص رسد ** دود و گندی آمد از اهل حسد
  • من نمی‌رنجم ازین لیک این لگد ** خاطر ساده‌دلی را پی کند