English    Türkçe    فارسی   

3
4272-4281

  • ای غریب فرد بی مونس شده ** آتش شوق از دلت شعله زده
  • مطربان خواهی و قوال و ندیم ** کوهها را پیشت آرد آن قدیم
  • مطرب و قوال و سرنایی کند ** که به پیشت بادپیمایی کند
  • تا بدانی ناله چون که را رواست ** بی لب و دندان ولی را ناله‌هاست 4275
  • نغمه‌ی اجزای آن صافی‌جسد ** هر دمی در گوش حسش می‌رسد
  • همنشینان نشنوند او بشنود ** ای خنک جان کو به غیبش بگرود
  • بنگرد در نفس خود صد گفت و گو ** همنشین او نبرده هیچ بو
  • صد سال و صد جواب اندر دلت ** می‌رسد از لامکان تا منزلت
  • بشنوی تو نشنود زان گوشها ** گر به نزدیک تو آرد گوش را 4280
  • گیرم ای کر خود تو آن را نشنوی ** چون مثالش دیده‌ای چون نگروی
  • جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود