English    Türkçe    فارسی   

3
4300-4309

  • وقت تنگ و می‌رود آب فراخ ** پیش از آن کز هجر گردی شاخ شاخ 4300
  • شهره کاریزیست پر آب حیات ** آب کش تا بر دمد از تو نبات
  • آب خضر از جوی نطق اولیا ** می‌خوریم ای تشنه‌ی غافل بیا
  • گر نبینی آب کورانه بفن ** سوی جو آور سبو در جوی زن
  • چون شنیدی کاندرین جو آب هست ** کور را تقلید باید کار بست
  • جو فرو بر مشک آب‌اندیش را ** تا گران بینی تو مشک خویش را 4305
  • چون گران دیدی شوی تو مستدل ** رست از تقلید خشک آنگاه دل
  • گر نبیند کور آب جو عیان ** لیک داند چون سبو بیند گران
  • که ز جو اندر سبو آبی برفت ** کین سبک بود و گران شد ز آب و زفت
  • زانک هر بادی مرا در می‌ربود ** باد می‌نربایدم ثقلم فزود