English    Türkçe    فارسی   

3
4355-4364

  • ریخت چند این زر که ترسید آن پسر ** تا نگیرد زر ز پری راه در 4355
  • بعد از آن برخاست آن شیر عتید ** تا سحرگه زر به بیرون می‌کشید
  • دفن می‌کرد و همی آمد بزر ** با جوال و توبره بار دگر
  • گنجها بنهاد آن جانباز از آن ** کوری ترسانی واپس خزان
  • این زر ظاهر بخاطر آمدست ** در دل هر کور دور زرپرست
  • کودکان اسفالها را بشکنند ** نام زر بنهند و در دامن کنند 4360
  • اندر آن بازی چو گویی نام زر ** آن کند در خاطر کودک گذر
  • بل زر مضروب ضرب ایزدی ** کو نگردد کاسد آمد سرمدی
  • آن زری کین زر از آن زر تاب یافت ** گوهر و تابندگی و آب یافت
  • آن زری که دل ازو گردد غنی ** غالب آید بر قمر در روشنی