English    Türkçe    فارسی   

3
4378-4387

  • آه سوزانش سوی گردون شده ** در دل صدر جهان مهر آمده
  • گفته با خود در سحرگه کای احد ** حال آن آواره‌ی ما چون بود
  • او گناهی کرد و ما دیدیم لیک ** رحمت ما را نمی‌دانست نیک 4380
  • خاطر مجرم ز ما ترسان شود ** لیک صد اومید در ترسش بود
  • من بترسانم وقیح یاوه را ** آنک ترسد من چه ترسانم ورا
  • بهر دیگ سرد آذر می‌رود ** نه بدان کز جوش از سر می‌رود
  • آمنان را من بترسانم به علم ** خایفان را ترس بردارم به حلم
  • پاره‌دوزم پاره در موضع نهم ** هر کسی را شربت اندر خور دهم 4385
  • هست سر مرد چون بیخ درخت ** زان بروید برگهاش از چوب سخت
  • درخور آن بیخ رسته برگها ** در درخت و در نفوس و در نهی